ایالات و عشایر
آنگونه که شواهد و اسناد و مدارک تاریخی نشان میدهد حوادث و مسائل
اجتماعی و سیاسی کردستان را تا اوایل قرن بیستم تنها عشایر و ایلات و رؤسای
آنان رقم زده اند.
بلباس
بلباس فدراسیونی بوده بین منگور ـ مامش ـ پیران ـ برادوست و آکو. درحال
حاضر منگور و برادوستها از این همپیمانی خارج شدهاند. البته در گذشته در
عراق طایفه ای هم به همین نام وجود داشته است. در برخی از منابع فقط
منگورـ مامش وپیران را جزو بلباس هاحساب کرده اند.
پیران ها با سه عنوان : پیران ( بلباس ) سوسواره مشهورند. تا قطع سلطه
عثمانی ها از خاک عراق ایل پیران کوچنده بوده اند. در زمستانها به خاک عراق
و به اطراف شهرهای بیتوین و رانیه می رفتند و تابستانها در خاک ایران ودر
منطقه پیرانشهر کنونی سکونت اختیار می کردند. بعد از استقلال عراق و مشخص
شدن مرزها ایل پیران به دو قسمت همنام تقسیم شدند ، قسمتی در عراق و بخشی
هم در ایران ماندند. از شخصیت های بزرگ این ایل « قرنی آقای پیران » بوده
که فرزندانی بنام مامندآقا و کاک احمد داشته که بعدها هر یک به نام خود
طایفه ای به وجود آورده اند. بزرگ این ایل اکنون محمد امین آقا امین عشایری
می باشد که در شین آباد سکونت دارد. این ایل دارای 34 آبادی و در حدود ده
هزار نفر جمعیت می باشد.دهبکری
ایل دهبکری به سرپرستی«بیرم (بایرام) آقا» و در اواخر سلطنت نادر شاه
افشار در حدود سال 1157 قمری از دیاربکر که در حال حاضر خاک ترکیه است کوچ
نموده و به منطقه مکری آمده اند و برای این کوچ علل مختلفی همچون بروز قحطی
و خشکسالی در دیاربکر و بعضی مسائل دیگر مطرح کردهاند ولی بطور روشن نیست
که دلیل این مهاجرت چه بوده است. اول منطقهای که وارد میشوند جایی در
نزدیکی« شاوه لی» بوده به نام بیرمو (این مناطق در حولوحوش پیرانشهر
امروزی واقعند) مدتی در آنجا به حالت چادرنشینی به سرمیبرند. عده ای افراد
و خانواری هم به نام « اشکوتی » همراه بیرم آقا بوده اند که فعلاً از
اعقاب آنها در قریة قزلقوپی و قره قشلاق وجود دارند.
رمک
این طایفه بیشتر در آبادی « شاوه لی» زندگانی کرده اند و هنوز هم عده ای
در همان جا ساکنند. رئیس « رمک » ها آنچنانکه یک بیت قدیمی میگوید مردی به
نام ( کانبی فقه ویسه = کانهبی فهقی وهیسه) بوده که دریک نبرد رویارو
با « احمد خان » نامی از ارباب های مراغه هردوبه دست یکدیگر کشته میشوند.
گفته می شود که آن بیت را زنی به نام « خواز » که خواهر کانبی بوده، سروده
است.
فیض الله بیگی
ایل فیض الله بیگی خود را از اعقاب این فقه احمددارشمانه که در روزگار
حکومت تیموریان در عراق بوده میدانند ، اما تاریخ و علت آمدن آنان به
ایران زیاد روشن نیست. اولین فردی که در سال 1260 قمری در اوایل سلطنت
ناصرالدین شاه قاجار از این خاندان شهرت به سزا یافت « فیض الله بیگ »
فرزند عبدالرحمن بیگ بود. فیض الله بیگ دارای ده فرزند ذکور بود و تمامی
ایل فیض الله بیگی فعلی ازنسل این فرزندان می باشند. طوایف فیضاللهبیگی
به اسم همین فیضاللهبیگ شهرت یافتند.
ایل فیضاللهبیگی سنی و شافعی مذهبند. دهات آنان بین بوکان و سقز واقع
شده که به « محال فیضاللهبیگی» مشهور است. بیشتر زمین های مزورعیشان
دیمی است. گندم آن از لحاظ مرغوبیت کمنظیر و گندمخیزترین محال منطقه است.
آمار تقریبی آنان را تا ده هزار نفر گفته اند.
گورک
ایل گورک که خود را از القاب وَسمان ( عثمان ) آقا و خضر آقا می دانند و چند سال قبل از ایل منگور از عراق به ایران آمدهاند.
عشایر گورک در منطقه بیشتر خود رادر پناه ایل منگور محفوظ نگه داشته اند.
ایل گورک طی نبردی با ایل دهبکری دو نفر از افراد برجسته دهبکریها را به
نام میرزا رشید و اسماعیل آقا به قتل رسانیدند که در برابر این کار بیشتر
روستاهای گورکنشین توسط ایل دهبکری غارت گردید. چون در برابر دهبکریها
قدرت مقاومت نداشتند به ایل منگور متوسل شدند که در نهایت منجر به آشتی و
مصالحه گردید. عشایر گورک در سه منطقه اسکان یافتند:
1ـ محال گورک مهاباد، که اینان پنج طایفه هستند : عزیزی ـ حسنی ـ محمدی ـ
ابراهیمی ـ قادری و ریاست ایل همیشه از طایفه عزیزی بوده است. مقارن جنگ
دوم جهانی « بایزیدآقا عزیزی» رئیس ایل بود که پس از فوت ایشان، برادرش «
احمد آقا »جای او را گرفت.
مامش
بعد از جنگ سلطان سلیم عثمانی باشاه اسماعیل صفوی یک نفر از جانب سلطان
عثمانی به نام «ملاادریس » به منطقه اشنویه میآید، عشایر مامش خود را از
اعقاب همین ملا ادریس می دانند. هفتاد، هشتاد سال پیش مجموعه عشایر مامش و
منگور و پیران را « بلباس » می گفتند.
ایل مامش دارای دو طایفه بزرگ امیرالعشایری و قادری و چند تیره کوچکتر
هستند و گفته می شود آمار تخمینی آنها بالغ بر شش هزارنفرمی شود باشد.
مامشها سنی شافعی مذهب هستند. در منطقه لاجان سکونت دارند و مرکز آنان
سابقاً پسوه بود. دامداری وکشت توتون کاراصلی آنان در روزگاران گذشته بود.
منگور
ایل منگور در زمان سلطنت کریم خان زند تحت ریاست « باپیر آقا » از عراق به
منطقه ایل «تیموری» روی آوردند و ساکنان بومی ایل تیمور را رانده و یا
تحت استیلای خود درآوردند و در جای آنان سکونت اختیار نمودند. طوایفی که
قبلاً در این نواحی ساکن بوده ایل منگور بر آنان مسلط شدند عبارت بودند از :
مَرنَکَنه ـ باب رسو ـ برایمه سنه (ابراهیم حسن) ـ شیخ شرفی ـ آل سیمانه ـ
فَقیایسی (فَقی عیسی ـ بعضی این رافقی ویسی هم گفتهاند) ـ زودی ـ سَلکی ـ
خَلکی ـ کارَش ـ گوی رَش ـ زَره کادرویشی ـ کَلهُر ـ وَستا خاله ـ باریک ـ
هرمزیار ـ چَکاله و......
منگور تغییر یافته «مادکور» (فرزند ماد !) است. یک نوشته منگور یعنی«
مانگر » ( کسی که اعتصاب می کند ) ، دیگری گفته منگور با منچور کشور منچور
ارتباط دارد ! و یکی مامی گونی! گفته و ... گورک را بعضی ها تغییر یافته
گاورک یا گاور، به معنای گَبر ( آتش پرست ) گرفته اند، دسته ای میگوید
همان واژه « گرگ » (درنده معروف) است که چنین تغییر پیدا کرده است و .. در
مورد مامش چیزهایی از این عجیبتر میگویند. اما اگر راستی را بخواهید
اینها همه تعابیر و تفاسیر من درآوردی و خنک و بیمعنی است. امروزه علم مهم
و وسیعی بنام (اتیمولوژی) (علم ریشهجویی و ریشهیابی واژهها ـ فقه اللغه
ـ شناسایی ریشه کلمه ) مطرح است و از راههایی دقیق همچون شناسایی زبان
باستانی منطقه،شناسایی تاریخ منطقه، شناسایی زبان همسایگان منطقه و ...به
پیداکردن ریشه ومعنای اینگونه واژهها می پردازد. آنچه نباید هیچگاه به
دنبالش باشیم حدس و گمان و پندار است و تفسیرهای سطحی و آبکی باعث تحریف
واقعیت می شوند و باید به شدت از آن پرهیز نمود. تا از طریق این علم دراین
زمینه کار نشود، معنای این واژه هم فعلاً نامعلوم است.
.... ادامه مطلب
ادامه مطلب ...
انتخابات شورای شهر به عنوان یکی از مهمترین ارکان تجلی بخش مفهوم شهروند و حقوق شهروندی همواره در طول چندین دوره انتخابات سعی در گسترش این مفاهیم کلیدی و توسعه زیربنایی آنها در جامعه داشته است.کمک به نهادینه شدن این مفاهیم در نهایت منافعی در پی خواهد داشت که تاثیرات آن نه تنها در شرایط فعلی جامعه بسیار ضروری است بلکه در نسلهای آتی این سرزمین نیز به مراتب قابل درکتر خواهد بود.
بر اساس مهمترین دغدغه و رویکردهای خود را در حوزهی شورای شهر در موارد ذیل این گونه برمیشمارم.